prophet muhammad
فراخوان عمومی استاد رائفی پور جهت شرکت در جنبش جهانی عشاق حضرت محمد(ص) -
استاد رائفی پور طی بیانیه ای تمام مردم آزاده جهان را به شرکت در کمپین جهانی
welovemuhammad.org دعوت نموده اند.
فراخوان عمومی استاد رائفی پور جهت شرکت در جنبش جهانی عشاق حضرت محمد(ص) -
استاد رائفی پور طی بیانیه ای تمام مردم آزاده جهان را به شرکت در کمپین جهانی
welovemuhammad.org دعوت نموده اند.
شيعيان! ديگر هواي نينوا دارد حسين
روي دل با کاروان کربلا دارد حسين
از حريم کعبه جدش به اشکي شست چشم
مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسين
مي برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظيم
پيش از اينها، حرمت کوي منا دارد حسين …
بس که محملها رود منزل به منزل با شتاب
کس نميداند عروسي يا عزا دارد يا حسين!
رخت ديباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جايي که کفن از بوريا دارد حسين
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غيب
ورنه اين بيحرمتيها کي روا دارد حسين؟
سروران، پروانگان شمع رخسارش، ولي
چون سحر، روشن، که سر از تن جدا دارد حسين
سر به قاچ زين نهاده راهپيماي عراق
مينمايد خود، که عهدي با خدا دارد حسين
او، وفاي عهد را با سر کند سودا، ولي
خون به دل از کوفيان بي وفا دارد حسين
دشمنانش بيامان و دوستانش بي وفا
با کدامين سر کند؟ مشکل دو تا دارد حسين
سيرت آل علي با سرونوشت کربلاست
هر زمان از ما يکي صورتنما دارد حسين
آب خود با دشمنان تشنه قسمت ميکند
عزت و آزادگي بين تا کجا دارد حسين
دشمنش هم آب ميبندد به روي اهل بيت
داوري بين با چه قومي بيحيا دارد حسين
ساز عشق است و به دل هر زخم پيکان، زخمهاي
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسين
دست آخر کز همه بيگانه شد، ديدم هنوز
با دم خنجر، نگاهي آشنا دارد حسين
شمر گويد: گوش کردم تا چه خواهد از خداي
جاي نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين
اشک خونين گو بيا بنشين به چشم «شهريار»
کاندر اين گوشه، عزاي بيريا دارد حسين
از آنجایی که شیطان از عنصری فرا تر از خاک یعنی آتش
ساخته شده،میتواند خود را در قالب اشکال متفاوتی نشان
دهد.اما این کار در چه زمانی صورت میگیرد؟
وقتی که شیطان نتواند انسان را با دام های متعدد خود یعنی
زینت های دنیوی گمراه کند،از حربه ی دیگری استفاده میکند و
آن اینست که به شکل موجودات متفاوت مانند یک مرد یا زن زیبا
ویا انسانی با صورتی کریهالمنظر در می آید،وبه وسوسه و فریب
وی میپردازد.
به همین دلیل است که ابلیس،اغلب در مقابل پیامبران تجسم میافت
و مستقیم با آنها سخن میگفت.زیرا که هیچگاه نتوانسته بود با سلاح ها
و دام های دیگرش آنها را گمراه کند.
در روایات ائمه ی اطهار (ع) و همچنین در احادیث قدسی نیز به مطالبی بر
میخوریم که طی آن شیطان با یکی از پیامبران گفتوگو میکند.
اما گاهی شیطان در خلال گفتوگو با پیامبران،نه تنها نمیتوانست آنها را به
گناه وا دارد بلکه تحت اختیار آنها در آمده با صداقت به پرسش های آنها
پاسخ میگفت و اعمال شخصیت وانگیزه های خود را معرفی میکرد.
حتی میگوند شیطان طی گفتوگو با حضرت محمد(ص) به سمت قبر حضرت
آدم(ع)میرفته تا به آن سجده کند اما ابوسفیان یا معاویه(یکی از همین دو نفر)
شیطان را از این کار باز داشته و باز او را به بد بودن دعوت میدارن.
روزی یحیی(ع) فرمود ای ایلیس!من دوس دارم تو را در صورت و آفرینشت ببینم.
ودام هایی که با آن مردم را هلاک میکنی ببینم.شیطان گفت با من تنها باش.
شیطان تجسم یافت.چهره ای مسخ شده،وارونهوزشت،هراسناک وبد،تنی
چون تن خوکانوچهره ای چون میمون ها،شکاف چشم و دهانش به درازا،تا برابر
سرش ودندان هایش همه یک استخوان بی چانه و بیریش،موی سرش اندک
روییدهآنهم به سوی بالا و وارونه با چهار دست(دو دست در شانه دو دست
در پهلوها) انگشتان پاهایش به دنبال وپاشنه هایش به جلو و دستش دارای
شش انگشت،گونه اش صاف وسفت،دو سوراخ بینی او به آسمان ونوکی
داشت چون نوک پرنده،چهره اش به سوی پشت،دو چشمش اعمش(آنکه ضعف
بینایی با ریزش اشک داشته باشد)و لنگ و چوله،دارای دو بال،وپیراهنی داشت
بالا زده که رویش زناری بسته بود،و چند کوزه ی خرد به کمربندش آویخته بود
و کنار پیراهنش رشته هایی آویزان بودند،هر رنگ از سفیدوسیاه وسرخ و زرد و
سبز،وناقوس سطبری به دست داشت و کلاه خودی بر سر که به قله اش آهن
درازی سر برگشته آویزان بود.
ادامه دارد….
کتاب کیمیای حقیقت ص 202
حضرت نوح(ع) هنگامی که از هر موجود زنده دو جفت
در کشتی نمیخواست شیطان را سوار کند ومیخواست
او را جا گذارد.اما هنگامی حضرت الاغ را به داخل کشتی
میبرد الاغ سرکشی کرده و ممانعت میورزید.
حضرت بلند گفت ای شیطان سوار شو دیگر،در این زمان
شیطان از دم الاغ گرفت و با الاغ وارد کشتی شد.حضرت
مدتی بعد متوجه شد که شیطان بالای سکان نشسته
است.خطاب به وی گفت:که به تو اجازه ی سوار شدن داده!
وی گفت خودت گفتی مگر یادت نیست…
قبل از انقلاب افغانستان دنیا بودیم.(کارتر:ایران حیاط خلوت ماست)بعد انقلاب و رفتن شاه حضرت امام خمینی (ره)فرمودند:فلسفه ی بسیج حفاظت مردم از انقلاب اسلامی در کل دنیا میباشد.27 بهمن 5 روز بعد انقلاب دموکرات ها پاوه را گرفتند بعد به سمت پایتخت می آمدند که انقلاب را از بین ببرند امام پیام داد: اگر تا 24 ساعت دیگر قائله ی پاوه ختم به خیر نشه با قوای نظامی انقلابی شما را سرکوب میکنم.بعد آن قضیه سال 59 کشور هایی که با اسلامی شدن ایران مخالف بودند صدام را بر علیه ایران شوراندند.باهنر رجایی مطهری و72 تن واکثر چهره های مهم را شهید کردند.
بنی صدر هم که خیانت کرد و سپس فرار کرد.تا اینکه صدام از سه محور شمال غرب (مهاباد.پیرانشهر)،غرب(کردستان.کرمانشاه)و جنوب (خرمشهروآبادان) به ایران حمله کرد به بهانه ی اینکه اروند رود استان خوزستان برای عراق است.
حال گوشه ای از کار های مهم بسیجیان در آن زمان ها:
لشکر ایرانی که 230 نفر در آن میشدند در مقابل 57هزار سرباز عراقی مقاومت کردند در قضیه ی خرمشهروحمیدیه اما خرمشهر سقوط کرد.دشمن به سمت اهواز حرکت کرد 15 کیلومتر مانده بود که اهواز هم سقوط کند.امام دستور نظامی نمیدهند و تنها به یک جمله خطاب به بسیجیان بسنده میکنند.میفرمایند:مگر جوان های اهواز مرده اند که صدام اهواز را بگیرد.به غیرت جوان های اهوازی بر میخورد.بعد از آزاد سازی خرمشهر که 2 سالی به طول میانجامد(صدام اول جنگ قرار بود سه روزه تهران را بگیرد)صدام التماس میکند جنگ را تمام کنیم .بعد 8 سال بعضی از مردم ایران به امام میگویند دیگر از جنگ خسته شدیم جنگ را تمام کنیم.در حالی که برگ برنده ی جنگ به سمت ما چرخیده بود.
بعد ها که ایرانی ها عملیات های خود را به بقیه ی کشور ها گفتند که آن ها را با کم ترین تجهیزات انجام داده اند آنها باور نکردند.در عملیات ولفجر 8 (اروند رود دلیل جنگ)بعدش شهر فاو.(یکی از وحشی ترین رودخانه ی دنیا)(60 الی 70 کیلومتر سرعت آب)(600متر عرض)باید خط اول بعد رودخانه را با غافلگیری بگیری.پس باید 300 قواص ما در شب و بدون هیچ صدایی به آن طرف رود خانه میرسیدند.عراقی ها در آب خورشیدی می انداختیند که اگر جایی از بدن به آن گیر میکرد دیگر جدا نمیشد تا از بدن کنده شود.(جالب اینجا که موانع جنگی در آب بیشتر کار گذاشته میشده به خاطر استراتژیک جنگی و حساس بودن رود خانه ها)زمستان هم بوده.با طناب 300 قواص به هم بسته شدند تا آب آنها را نبرد وبتوانند عبور کنند.
در بین راه دو تا برادر که پشت سر هم با طناب بسته شده بودند برادر کوچکتر که پشت بزرگتر بوده در خورشیدی گیر میکند به برادر بزرگتره میگوید من دیگر نمیتوانم تحمل کنم داد نزنم و اگه داد بزنم بعثی ها متوجه شده و همه را قتل و عام میکنند.پس تو طناب مرا باز کن ومرا خفه کن در آب.و اینگونه هم میشود.در حالی که مادر برادر کوچکه را به بزرگه سپرده بوده.
بعضی موشک های آمریکایی نقطه زن بودند.(یعنی 5 متر براشون یک نقطه حساب میشد)ما اصلا تکنولوژی نداشتیم باهاش مقابله کنیم و زیاد تلفات میدادیم.یک روز یه بسیجی ایرانی در جبهه آهن ها را جمع میکرده.بهش میگویند چه میکنی.میگوید اگر خدا بخواهد میخواهم سپر موشکی بسازم.همه به او میخندند.بعد چن روز میبینند همان شخص اهن ها را به هم جوش داده و در سطح رود خانه انداخته و آنجا شناور مانده اند.بعد ها دیدیم که واقعا موشک ها را با گرفتن فرکانسشان منحرف میکند.
شهید مقدم میگفت تو لیبی به ما آموزش شلیک موشک میدادند گفتیم فرمولش را هم به ما یاد بدهید اما گفتند:جزء اسرار نظامی است.به ما بر خورد.به ایران که برگشتیم شروع به ساخت موشک کردیم.حتی از بشکه موشک میساختیم.بعدا که جنگ تمام شد علم موشکی ما به جایی رسید که همان قذافی لیبی پیش ما آمد و فرمول هایش را از ما خواست.ما هم گفتیم با سربلندی جزء اسرار نظامی ماست.
واقعا بسیجی ها در این مدت جنگ با گذشتن از همه چیز خود برای اینکه یک وجب از خاک ایران کم نشود گذشتند.اما ما به جای اینکه آنها را قهرمان داستان های شبانه ی بچه هایمان کنیم مرد عنکبوتی،سوپر من و بت من را قهرمان داستانشان کردیم.اما ما آنها را فراموش کردیم و در حق امانتی را که قول پاسداری و حفاظتش را از ما گرفتند،خیانت کردیم.حجابمان را رها کردیم.ایمانمان را از دست دادیم.بین مردم تفاوت قائل شدیم….
شعار امام حسین(ع) باید به مردم تفهیم شود.(بچه های امروزی همه چیز را میدانند الا آن چیز ها که باید بدانند).امام حسین(ع) گفت مثل حسین با مثل یزید تا قیام قیامت بیعت نخواهد کرد.بسیجی های آن زمان هم به این شعار امام حسین (ع)معتقد بودند که دادن جان در نظرشان شیرین ترین چیز بود.امام حسین میگوید:زنا زاده فرزند زنا زاده به من میگوید یا بیعت یا مرگ.(منم حسين بن على(عليه السلام)، سوگند ياد كردم كه [در برابر دشمن] سر فرود نياورم، از خاندان پدرم حمايت مى كنم و بر دين پيامبر رهسپارم!). (1)
و در روايت ديگر آمده است، امام(عليه السلام) فرمود: «مَوْتٌ في عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياة في ذُلٍّ»؛ (مرگ با عزّت بهتر از زندگى با ذلّت است!). (2)
خلاصه به امام خمینی قبولاندند که مردم خسته شدند جنگ را تمام کن.نتانیاهو(رئیس جمهور اسرائیل به جانکری گفت کی گفت با ایران به توافق برسید.ای ایرانی ها مشکل غرب هستی من و شماست.(توافق نکردن بهتر از توافق بد است)این جمله اولین بار از اسرائیل شنیده و باب شد.مشکل آنها ولایت است.مشکل آنها مسلمان شیعی و ولایت مدار است که معتقد است اسرائیل باید نابود شود.
ما ایرانی ها همه چیز را به حزب و حزب بازی فروختیم.قرار شد 4 میلیارد دلار به ما پس بدهند.اورانیوم 20 درصد نباشد امام 5 درصد به کار ما نمی آید.جالبه یک فضا پیما با اورانیومی به اندازه ی حبه ی قند در فضا میماند.
مهدی هاشمی که در دولت اصلاحات قبل احمدی نژاد بود و قرار داد های نفتی را هم او امضا میکرد از قطر رشوه گرفت و با قیمتی ارزان تر نفت ما را با آن کشور قرار داد کرد و رشوه را هم خود برداشت.احمدی نژاد هم که آمد فهمید این قرار داد چه خیانتی به ایران بوده گفت 8سال به قطر نفت نمیدهیم.حالا در دولت روحانی به جای اینکه قراد داد را قانونی اعلام نکنند آقای زنگنه قرار داد را به اسم مهدی هاشمی(همون م ه)میزد قراد داد را قانونی اعلام کرد ودادگاه مجامع بین الملل ما را 28 میلیارد جریمه کرد.یعنی آقای روحانی با مزاکرات 4 میلیارد ایران را برگردوند اما 24 میلیارد به ایران خسارت زد.چرا باید هم حزبی را به هم کشوری ترجیح داد.آخر رجایی ها در کدام گوشه ی عزلت مثل حضرت علی نشسته و سکوت کرده اند…
کسانی را که در فتنه 88 از سران بودند و در دانشگاه ها حضرت آقا را تهدید میکردند را به عنوان ریاست وزارت علوم معرفی میکنند.آقای فرهادی هم اصلاح طلب است اما فتنه گر نیست.
جمله ای هم بگویم و عرضم تمام.آقای عسکر اولادی گفت:رفتیم پیش حضرت خمینی (ره) گفتیم چیکار شاه داری.حضرت چند چیز را با لحن باید به کار بردند.1 باید شاه برود.2 باید نظام اسلامی شود. 3باید پاوه آزاد شود.5باید اسرائیل نابود شود….و بالاخره این نظام و حکومت به دست صاحب اصلی امام زمان (ع) برسد.جالب اینجاست همه ی باید ها اتفاق افتاده الا نابودی اسرائیل که حالا همه باید برای نابودی اسرائیل و باطل تلاش کنیم.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
اربعین حسینی، جویبار همیشه جاری عاشورا، روز شهادت حماسه سازان و اربعین، روز زیارت مرقد عاشورا سازان است. عاشورا، خروش خون حسین(ع) است و اربعین، پژواک این فریادظلم شکن است.
عاشورا و اربعین، نقطه ابتدا و انتهای عشق نیست؛ بلکه چله عارفانه تشیع سرخ علوی است.عاشورا تا اربعین، نقطه اوج عشق حسینی است و در این چهل روز، حسین(ع) تنها سخن محافل است تا در طول عمر انسان، بهانه بیداری و ظلمستیزی باشد.
عاشورا، زمانه خون و ایثار است و اربعین، بهانه تبلیغ و پیمان. در عاشورا، حسین(ع) با تاریخْ سخن گفت و در اربعین، تاریخ پای درس حسین(ع) نشست.عاشورا روز کشت “خون خدا” در کویر جامعه ظلمزده است و اربعین، آغاز برداشت نخستین ثمره آن.
آری، اربعینْ فرصتی برای اعلام همبستگی با عاشوراست. هر اربعین حسینی، قاصد حماسه ایماندگار، پیامدار استعلای ایمان، نشانهای از شکوه عشق، و برگ همیشه سبزی بر درخت همارهسرخ شهادت است.
اربعین یک واژه نیست؛ کتابی قطور و پرماجراست. کتابی که گذر زمان و حادثههای زمین، هرگزنمیتواند نوشتههای آن را محو کند و البته کهنگی در آن راه ندارد.اربعین، هنرنامه مصوّر آرمان گرایی و حق یاوری است. اربعین، نشانهای بر اعتلای دین و بالندگیزمزمههای دعا و تلاوت قرآن در شب عاشورای حسینی است.
اربعین، صدای عدالت و صداقت، و شاخههای درخت آزادگی است که از خاک کربلا روییده و تا ژرفای روزها و روزگاران ریشه دوانیده است.
اربعین، جویبار همیشه جاری و سرخ تاریخ، و جوشش چشمههای خون خداوند از چهار سوی عالَم است.