نوای نینوا...
شيعيان! ديگر هواي نينوا دارد حسين
روي دل با کاروان کربلا دارد حسين
از حريم کعبه جدش به اشکي شست چشم
مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسين
مي برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظيم
پيش از اينها، حرمت کوي منا دارد حسين …
بس که محملها رود منزل به منزل با شتاب
کس نميداند عروسي يا عزا دارد يا حسين!
رخت ديباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جايي که کفن از بوريا دارد حسين
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غيب
ورنه اين بيحرمتيها کي روا دارد حسين؟
سروران، پروانگان شمع رخسارش، ولي
چون سحر، روشن، که سر از تن جدا دارد حسين
سر به قاچ زين نهاده راهپيماي عراق
مينمايد خود، که عهدي با خدا دارد حسين
او، وفاي عهد را با سر کند سودا، ولي
خون به دل از کوفيان بي وفا دارد حسين
دشمنانش بيامان و دوستانش بي وفا
با کدامين سر کند؟ مشکل دو تا دارد حسين
سيرت آل علي با سرونوشت کربلاست
هر زمان از ما يکي صورتنما دارد حسين
آب خود با دشمنان تشنه قسمت ميکند
عزت و آزادگي بين تا کجا دارد حسين
دشمنش هم آب ميبندد به روي اهل بيت
داوري بين با چه قومي بيحيا دارد حسين
ساز عشق است و به دل هر زخم پيکان، زخمهاي
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسين
دست آخر کز همه بيگانه شد، ديدم هنوز
با دم خنجر، نگاهي آشنا دارد حسين
شمر گويد: گوش کردم تا چه خواهد از خداي
جاي نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين
اشک خونين گو بيا بنشين به چشم «شهريار»
کاندر اين گوشه، عزاي بيريا دارد حسين